وقتی دیدمش
پرواز میکرد
به سوی
بی نهایت
با نهایت
مهربانی
دور… میشد
صدایش کردم
اما
بالهایش
قوی تر از
صدای
من بود
او
آنقدر دور بود
که …
ندید
اشک
چشمانم را…
امروز دیدمش
برق چشمانش
آفتاب
خشکانده بود
بازدید: 43
وقتی دیدمش
پرواز میکرد
به سوی
بی نهایت
با نهایت
مهربانی
دور… میشد
صدایش کردم
اما
بالهایش
قوی تر از
صدای
من بود
او
آنقدر دور بود
که …
ندید
اشک
چشمانم را…
امروز دیدمش
برق چشمانش
آفتاب
خشکانده بود