نگران نباش
ما هم یک روزی با هم
قراری خواهیم گذاشت
در کوچه ای خلوت
در کافه ای دور
دور از نظر مردم
و به گذشته های دور می خندیم
که چگونه
تقلای باهم بودن داشتیم
تا اینکه
نوبت ما رسید
دیر شد
اما خوب شد
و نمی دانم
تو در کجای جهان هستی
اما من
در جستجوی تو هستم
تا تو را
در آغوش تقلاهای بیهوده خودم
بگیرم
و من برای آن روز
منتظرم
تا تو را باور کنم
و تو
مرا باور کنی
ای گم شده در زمان
پیشاپیش دوستت دارم
بازدیدها: 5