و برای تو
دلگیرم
آنچنان که
باغبان
بر تنهایی
تک گل سرخش
در گوشه ای از باغ
دلگیر است

و برای تو
دلگیرم
آنچنان که
باغبان
بر تنهایی
تک گل سرخش
در گوشه ای از باغ
دلگیر است
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی