دیشب
به کناره ستاره ها بودم
ماه
در گوشه ای خزیده بود
و صدای وزش باد
گوشم را
نوازش می کرد
در فضایی بی انتها
بدون هیچ نشانی
تنها ماه بود و من
و من با
زمزمه لالایی بهار
خوابم برد
خوابی در اعماق دریاها
با ستاره های دریایی
دیشب
به کناره ستاره ها بودم
ماه
در گوشه ای خزیده بود
و صدای وزش باد
گوشم را
نوازش می کرد
در فضایی بی انتها
بدون هیچ نشانی
تنها ماه بود و من
و من با
زمزمه لالایی بهار
خوابم برد
خوابی در اعماق دریاها
با ستاره های دریایی
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی