شعر پرواز سکوت

سکوت خنده های تو
شعری نمی آورد
برای بودن چشمهایت
برای تو که سالها دور بودی

نزدیکی به من

اما مرا در دریای چشمانت
غرق می‌کنی

سکوت تو
آرامش دلم را پر آشوب می کند

صدایی در اعماق دریای دلم
تو را نجوا می کند
نجوای حضورت و کنارت
بودن را

و تو
چه آزادانه میگردی
در دریایٕ دل کوچک من
دلی سرشار از تو
لبریز از نگاهت

عاشقانه های شبانه ام
چه بیدارند در شب
و در سکوت بی انتهای آن
و تو چه میدانی
چه عاشقانه هایی
که شبها سروده ام
برای تو
برای دلم
برای بودنها
برای قدم زدن با تو
در کنار سکوت و آرامش
کنار ساحل چشمهایت

کمی درنگ کن
آرام باش
و اسب چموش جوانیت را مهار کن

به من گوش بده
نه به من نه
به صدای عشق
صدایی که تو را می خواند
نام تو را در دلش فریاد می زند
دلی که به یادت می نویسد…

شاید بخوانی….

این شعر را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

اشعار دیگر از همین شاعر

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر سکوت من

شب است و من در تنهایی خودم
به تو می اندیشم
به صدایت
که زمزمه

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر نگار

در دل چه شرابیست کهنه نگارا هر زمان می گذرد ضربه به دل بیشتر است

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر زندگی

زندگی همان فردایست
که
پر از بودن توست
مابقی به جهنم
که نباشی

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر قهوه

قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر وقتی تو آمدی

هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *