یاد ایام جوانی را بخیر
یادِ آن عشق جوانی را بخیر
جملگی در محفل عشقیمُ بس
یاد آن عشق جوانی را بخیر

یاد ایام جوانی را بخیر
یادِ آن عشق جوانی را بخیر
جملگی در محفل عشقیمُ بس
یاد آن عشق جوانی را بخیر
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی