شعر کتاب زندگی

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

کتاب زندگی عشق را ورق می زنم
برگ هایش کهنه، زرد و قدیمی
لابه لای برگ هایش
برگهای خشکیده گل سرخ
شیرازه آن سالهاست…
نخ نما شده
هر تار و پودی
بریده از عشقی نا فرجام
کتاب سنگین است
خاک گرفته
بوی نم باران دارد…
چه فریبی دارد، نم باران برای این
کهنه کتاب
آخرین برگهای آن را
نم باران
خواهد برد

این شعر را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

اشعار دیگر از همین شاعر

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر سکوت من

شب است و من در تنهایی خودم
به تو می اندیشم
به صدایت
که زمزمه

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر نگار

در دل چه شرابیست کهنه نگارا هر زمان می گذرد ضربه به دل بیشتر است

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر زندگی

زندگی همان فردایست
که
پر از بودن توست
مابقی به جهنم
که نباشی

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر قهوه

قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر وقتی تو آمدی

هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *