شعر قهوه

قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
شعر نوش دارو

و تو را دوست داشتم
تمام قد و با تمام هستی ام
من
تو را می پرستیدم
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
و تو را دوست داشتم
تمام قد و با تمام هستی ام
من
تو را می پرستیدم