و زندگی
برای با تو بودن
در دستان ستاره هاست
آنان که شب ها چشمک می زنند
و روزها پنهان هستند
و ماهی که همیشه می درخشد
از پس کوه ها و ابرها
و من
در جستجوی ستاره خود
به هر کهکشانی سرک می کشم
شاید ستاره ام را پیدا کنم
و زندگی
برای با تو بودن
در دستان ستاره هاست
آنان که شب ها چشمک می زنند
و روزها پنهان هستند
و ماهی که همیشه می درخشد
از پس کوه ها و ابرها
و من
در جستجوی ستاره خود
به هر کهکشانی سرک می کشم
شاید ستاره ام را پیدا کنم
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی