
تک درخت
تک درختی در آن سوی بیابان
نفس می کشد
و یاری در کنارش
که هرگز به او نمی رسد
قصه ما
قصه تاریخ
همانند پتکی بر سر ما
بیابان تشنه
و درخت تشنه تر از بیابان
و ساعت دیدار
بماند به تبر هیزم شکن پیر
تک درختی در آن سوی بیابان
نفس می کشد
و یاری در کنارش
که هرگز به او نمی رسد
قصه ما
قصه تاریخ
همانند پتکی بر سر ما
بیابان تشنه
و درخت تشنه تر از بیابان
و ساعت دیدار
بماند به تبر هیزم شکن پیر
تک درختی در آن سوی بیابان
نفس می کشد
و یاری در کنارش
که هرگز به او نمی رسد
قصه ما
قصه تاریخ
همانند پتکی بر سر ما
بیابان تشنه
و درخت تشنه تر از بیابان
و ساعت دیدار
بماند به تبر هیزم شکن پیر
وقتی نامه ام را می خوانی
به اولین گل سلام کن
من سلامم را به گل داده ام
تا پیام مرا به تو برساند
گل تنها مونس من برای باتو بودن بود