تولدها می آید و می رود
تبریک ها گفته و ناگفته می ماند
و مهم حضور در قلبی ست که
برایش جاودانه بی تکرار است
تولدها می آید و می رود
تبریک ها گفته و ناگفته می ماند
و مهم حضور در قلبی ست که
برایش جاودانه بی تکرار است
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی