و من
در کوچه پس کوچه های جوانی
در جستجوی تو
پیر شدم

و من
در کوچه پس کوچه های جوانی
در جستجوی تو
پیر شدم
قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده
هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی