شعر نفس هایم

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

و من در جوار عشق
و در ساحل تنهایی خودم
رنگ ها را دیدم
که باورشان کردم
نفس های به شماره افتاده ام را دیدم
خروش بی ثباتی وجودم را دیدم
و تو
تو چه میدانی
عشق چیست…
همواره یاد او بودن
بدون یاد خودت
و تو چه میدانی عشق چیست…
کوهی در شانه های نحیف تو
و گریه های شبانه در زیر نور ماه
و من
در باتلاق عشق غرق ستایش او بودم
و چشمانم خیره به آسمان شب بود
و سکوت که در باران روزگار تمام کرد

این شعر را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

اشعار دیگر از همین شاعر

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر سکوت من

شب است و من در تنهایی خودم
به تو می اندیشم
به صدایت
که زمزمه

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر نگار

در دل چه شرابیست کهنه نگارا هر زمان می گذرد ضربه به دل بیشتر است

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر زندگی

زندگی همان فردایست
که
پر از بودن توست
مابقی به جهنم
که نباشی

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر قهوه

قهوه ات را سرد بنوش
این روزها کسی منتظر تو نیست
رویت را به دیوار بدوز
و چشمانت را به باران کوچه های غم زده

عکس نوشته,شعر,پرواز سکوت

شعر وقتی تو آمدی

هنگامه رفتنت
سرمایی سخت تمام وجودم را فرا گرفت
من با تو دوست بودم
اما تو با من دشمن بودی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *