Parvazsokoot

جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

شعرهای کوتاه

قهوه

و من دیروز سلامم را روی میز کنار قهوه ات جا گذاشتم قهوه ات جانانه تلخ و شیرین بود تلخ

ادامه...

زندگی

زندگی همان فردایست که پر از بودن توست مابقی به سرا پرده عشق می ماند

ادامه...

سکوت من

شب است و من در تنهایی خودم به تو می اندیشم به صدایت که زمزمه سالها سکوت من است در

ادامه...

نگار

در دل چه شرابیست کهنه نگارا هر زمان می گذرد ضربه به دل بیشتر است

ادامه...

صبح

صبح یعنی بیدار شوی بغچه دلت را برداری و پای پیاده پاییز را قدم بزنی

ادامه...
پیمایش به بالا