Parvazsokoot

جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

شعرهای بلند

نجوای شب

و عاشقانه هایم را با شب تقسیم می کنم با سکوت شب با زمزمه های باد عاشقانه هایی که باید

ادامه...

چشمان گناه

و چشمانم بار گناهی را می کشد که سالها در انتظار دیدن تو بودند تویی که از دیدگانم مخفی و

ادامه...

و من

انسانی تشنه در بیابان خدا تشنه دوست داشته شدن تشنه سلام تشنه لبخند و سبویی شکسته در برم و آهی

ادامه...

روزگار اکنون

و چه روزگار مرداری است سکوت، خشم، مرگ مرگی آهسته و پیوسته تمامی ندارد این راه مردابی و هنگامه شب

ادامه...

پرواز سکوت

سکوت خنده های تو شعری نمی آورد برای بودن چشمهایت برای تو که سالها دور بودی نزدیکی به من اما

ادامه...

مادر

شب استُ سکوت شب استُ صدای جیرجیرکی در پستوی خانه صدای ماهی از تنگ آب که مرثیه خوان من است

ادامه...
پیمایش به بالا